جستجو
-
۲تصویر
دو عکس
یک برگه از یک آلبوم با دو عکس: نوشته زیر عکس یک طرف: محب السلطنه (دختر حاج اعتمادالسلطنه)، طرف دیگر: مرحوم یحیی خان
-
۴تصویر
درباره صلح نامه میان علی اصغر و دخترش خدیجه، ۱۳۰۹ ق
به موجب صلحنامه جداگانه به تاریخ ۲۷ شعبان ۱۲۹۶ ق، آقا علی اصغر، پسر حاجی محمد تقی بقال، تمام مایملک خود و یک درب خانه کوچک جنب خانه وقفی مرحوم پدرش را به انضمام یک دانگ و نیم از مزرعه جلال آباد حومه کرمان با دخترش خدیجه مصالحه کرده است که آقا غلام حسین (پسر مرحوم حاجی علی اکبر و برادرزاده آقا علی اصغر و برادر مادری خدیجه) آن را امضاء کرده است. در سند اول، به تاریخ ۵ جمادیالاول ۱۳۰۹ ق، شرط شده است که هرگاه طفل از همسر موقتش به سن بلوغ رسید، خدیجه خانم چهل تومان به او بدهد. در سند دوم به تاریخ ۲۴ جمادیالاول ۱۳۰۹ ق، صحت مصالحه مزبور تأیید شده است. در سند سوم و چهارم با مهر محمد باقر، به...
-
۲تصویر
عریضه میرزا باقر درباره مرگ همسر و فرزندش، ۱۳۳۸ ق
عریضه میرزا باقر، از سوارهای مرکزی مالیه کرمان که سال گذشته برای وصول وجه دولت به جیرفت رفته است و همسر و دو فرزندش در حتکن مانده بودند. در نبودن او میرزا محمد علی سربانانی، همسر و اثاثالبیت (سوای یک دیگ وقفی) را به خانه خود برده است. بعد از چند روز همسر میرزا باقر فوت کرده است. بعد دو طفل او را در خرجین کرده و به حتکن فرستادهاند و یکی از آنها ابدا میل به شیر خوردن نداشته و هشت روز بعد فوت کرده است. میرزا باقر خواستار احقاق حق خود شده است.
-
۱تصویر
عکس دسته جمعی
دو لـله و چهار کودک
-
۲تصویر
عکس دسته جمعی
از راست: اورانوس کلانتری، ناصر عامری، و نبطون [نپتون] کلانتری؛ پشت عکس، نامه عشرت کلانتری به برادرش: برادر جان عزیزم قربان شکل ماهت برم دیروز عکس برادر عزیزم را زیارت کردم چشمم روشن شد انشاءالله همیشه اوقات خوش و سلامت باشید از حال خواهرت خواسته باشید غیر از دوری مفارقت سرکار دیگر ملالی ندارم عکس بچهها را خواسته بودید تقدیم شد. سالار خدمت سرکار عرض سلام میرساند یک عالم مشتاق ملاقات سرکار میباشد یک کاغذی هم در طهران برای سرکار نوشتم جوابی نرسیده از سرکار عزت الله و نصرت الله و اورانوس و نبطون خدمت دائی جان عزیزشان عرض سلام میرساند [میرسانند] و دست سرکار را میبوسند زیاده قربانت عشرت...
-
۲تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، شامل احوالپرسی، سفر به نرماشیر و بم، درباره اصرار مادر حسین خان بر عقد او در ماه نو، رفتن حاجی شوکت الممالک با حاجی بی بی به نرماشیر، ناخوشی بی بی گوهر، ابراز خوشوقتی از کتک خوردن فریدان و مقبل، تفحص برای یکی دو تا کنیز و نوشتن به ولی خان در بلوچستان در این باره، مردن بچه تمنا، خریدن جوجه از رباط، سؤال درباره رونق کار حمام، و دریافت نرجس مرحمتی از مخاطب